تاریخ میانه در مقالاتی درباره مفهوم علم در تمدن اسلامی

این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

  صحنه تاریخ، منظره برآمدن، رشد و اعتلای بشر در این گیتی کهنسال است و دست افزار انسان برای پیمودن این راه پرمشقت هماره دانش بوده و خواهد بود. از این روست که به تاسی از کانت علم را نشانه حیات و اندیشیدن را عین هستی می توان دانست. از روزگاری که دانش در کف دانایان معدود چونان اکسیری حیات جاودان می بخشید تا زمانی که عمومیت آن در دانشگاه و مدرسه پاگرفت، تعریف علم و حدود و صغور آن نیز سوال ذهن جویندگان دانش شد. مرز عمیق و ظریف آگاهی و باور، به شناخت خرافات از علم انجامید و پالایش سره از ناسره بود که سرعت ارتقا علم را رقم زد. این همه میسر نمی شد مگر به پیمودن راه سخت جداسازی مسیر علم از جاده جهل، مسیری که سهمناکترین سنگلاخ آن غفلت در لباس آگاهی بود ونشاندن جهالت بر کرسی علم. بی شک آغاز این مسیر از شناخت تاریخ رفته بر آن می گذرد و  در این طی طریق رسالت اصلی نور تاباندن به تاریکی خرافاتی است که در لباس علم پناه گرفته است.

 کتاب «مقالاتی درباره تاریخ علم» نوشته دکتر رسول جعفریان که به زودی توسط نشر علم منتشر خواهد شد بخشی از تلاش قابل ستایش نگارنده در یافتن راهی به سوی شناخت علم از شبه علم و جهل وخرافات از دانش است. با مطالعه این کتاب، با حرکت در مسیر تاریخ باورهای خرافی را خواهیم شناخت که روزگاری علم مسلم بوده اند و با کتبی آشنا می شویم که آیینه باورهای دانشمندان معظم ما بوده است که امروزه به گزاره هایی غیر علمی و حتی مضحک تبدیل شده است. سوالی که می توان با خواندن این کتاب شاید بدان رسید یا حداقل بدان اندیشید آن است که با نگاهی به این پیشینه تاریخی، شاخص های  علم در تمدن اسلامی و در ایران عصر میانه را درکجا می توان جستجو کرد . این اثر که در یک مقدمه و 17 مقاله تنظیم شده است به بررسی مساله علم، شبه علم و فرایندی که علوم در تمدن اسلامی و در قرون میانه از سرگذارنده می پردازد. این مقالات عبارتند از:

مفهوم دانش در تمدن اسلامی (مورد عجائب المخلوقات طوسی)

عمرو بن بحر جاحظ و نظام معرفتی علوم در قرن سوم هجری

همه علوم و یک علم (دیدگاه‌های ابن حزم در طبقه‌بندی علوم)

مفهوم علم در طب سنتی (نقد رساله دفاع از طب سنتی)

ابوالحسن عامری و مراتب علوم

نفائس الفنون و مفهوم علم و تقسیمات آن

تجربه‌ عقل‌گرایی و نقل‌گرایی میان ابوحاتم رازی و زکریای رازی

مفهوم خرافه در ادبیات اسلامی قرون میانه

سید مرتضی و نقد احادیث مربوط به حیوانات و پرندگان

احکام نجومی و اغتشاش فکری-عقلی در تمدن اسلامی

دیدگاه علمای عصر صفوی درباره احکام نجومی

علوم شرعی و غیر شرعی از دیدگاه غزالی

رابطه هدف از آموختن دانش با پیشرفت آن

علم فریضه عمومی است یا خصوصی

ابن صاعد اندلسی و مفهوم علم در تمدن اسلامی

اندیشه و تفکر مقدسی درباره علم و نظر

ابن حزم اندلسی و نقد تاریخی (روش نقد علمی در تاریخ)

  نویسنده در مقدمه که همچون متن کتاب با نثری ساده و دلنشین نگارش یافته است، پیش از هرچیز به تعریف مفهوم علم می‌پردازد که با توجه به برداشت اندیشمندان تمدن قرون میانه از این مفهوم تنظیم شده است: «وقتی از مفهوم علم در تمدن اسلامی صحبت می‌کنیم، با توجه به این که در این تمدن از تمامی شقوق علم و آگاهی و معرفت و فهم، اعم از فلسفی و تجربی و دینی و عرفانی آن استفاده شده، طبعا علم را باید به معنای فراگیر آن که شامل نوع فهم و درک حاکم بر این تمدن است در نظر بگیریم. آن چه زیر عنوان «علم» در یک فرهنگ و تمدن قرار دارد به صورت یک شبکه در هم تنیده، مفهومی از دانایی را شامل می‌شود که در شکل‌گیری آن مجموعه فرهنگ-تمدنی نقش اساسی دارد» (ص 7). بر این اساس جعفریان مقوله علم را به طور کلی و به صورت یک منظومه معرفتی در نظر می گیرد که دربرگیرنده درک و آگاهی یک فرهنگ و تمدن در طول زمان است.

 در هر دوره تاریخی مقوله خاصی از علم اهمیت بیشتری پیدا می‌کند و همین مساله جریان فکری اندیشمندان و به تبع آن جامعه را به سمت و سوی خاصی سوق می‌دهد. بر این اساس نویسنده به جریان اخباریگری، فلسفه یا عرفان و تصوف، ادبیات و شعر و قصه اشاره می‌کند که در دورانی خاص اهمیت بیشتری یافته و از این رو جریان فکری جامعه را رهبری کرده‌اند (ص8).

 یکی از مفاهیم اساسی که وی در رابطه با علم در مقدمه خود به آن می پردازد، مفهوم خرد و گروه خردورزان در دوره میانه است. او با اشاره به جریان تعریف خرد در یونان و بویژه در اندیشه ارسطو به تقابل نگاه صوفیان و خردورزان که از آنها با عنوان «زندیق» یاد می‌شد می‌پردازد. صوفیان که جمعیت نسبتا وسیعی را تشکیل می دادند، با استدلال‌های منطقی میانه‌ای نداشته، بیشتر به یقینیات می‌پرداختند: «این جماعت مفهوم «علم» را نه تنها در حد دانایی به معنای مصطلح آن، یعنی علم حاصل شده در ذهن، از طریق حواس یا تجربه یا استدلال معنا نمی‌کنند، و صرفا آن را عبارت از «کشف و شهود» و نوعی «دریافت باطنی» می دانند، بلکه در کل در تعریف علم چیزی جز یک امر باطنی و روحی که سبب پاک بودن نفس، داشتن تقوا و ورع، نوعی بصیرت باطنی و آماده کردن نفس برای دریافت الهام و مسائلی از این قبیل است، سخنی نمی گویند» (ص11).

 نکته قابل توجه درباره صوفیان آن است که آنها جدا از بی توجهی به استدلال‌های عقلی در خصوص «علم» که در بیشتر حوزه‌های فکری در تمدن اسلامی، عمدتا به علوم دینی از جمله تفسیر، حدیث و کلام اطلاق می شد نیز توجهی نداشتند (ص 11). نویسنده با اشاره به نظام‌های فکری حاکم بر جامعه اسلامی وظیفه محققان را کشف لایه‌های فکری متفکران و صاحب‌نظران، روش‌های آنها در ارائه مطالب، استدلال برای اثبات قضایا، نوع تصویر ذهنی آنها از مساله مورد بحث و نوع نگارش و توجه به تعابیری که برای درستی و نادرستی افکار به کار می‌برده‌اند دانسته است (همان).

 معرفی کلی منابع و کتاب‌هایی که به موضوع تاریخ علم در تمدن اسلامی پرداخته اند از موضوعات مهم دیگری است که نویسنده در مقدمه به آن می‌پردازد. این آثار به دو بخش تقسیم می‌شوند: 1. دسته اول آثاری هستند که مفهوم علم یا شاخه‌های آن را تعریف می کنند که از جمله آنها می توان به کتاب «المغنی» قاضی عبدالجبار اشاره کرد که در جلد دوازده با عنوان «فی النظر و المعارف» علم و ماهیت نظر و استدلال را مورد بحث قرار می‌دهد (ص11).

 دسته دوم، کتاب‌هایی است که موضوع آنها یک پژوهش تاریخی، جغرافیایی یا فرهنگی بوده ولی در ضمن به مساله علم، انواع و مراتب آنها اشاره کرده است (ص11).

 مساله روش شناسی تحقیقات و مطالعات علمی در قرون میانه از موضوعات مهمی است که در مقدمه تنها به آن اشاره شده و از پرداختن جدی به آن به عنوان یک مقوله جدید پرهیز شده است: «یکی از بهترین نتایجی که از این قبیل پژوهش‌ها به دست می‌آید، درک درآمیختگی روش‌های معرفتی در حوزه‌های مختلف فلسفی، علمی و صوفیانه است. برای مثال تاثیر نجوم درعرفان، چه در حد تشبیهات ادبی و چه آثاری که در اثبات نوع قضایای نظری عرفان گذاشته، یکی از جالب‌ترین تجربه‌هایی است که برای مثال با مرور بر متون نوشته شده توسط ابن عربی می توان به دست آورد» (ص 14).

 نویسنده در پایان مقدمه بر روش انتقادی خود در بررسی مقوله علم، شبه علم و خرافات تاکید می کند: «انبوهی از نوشته‌هایی با روش‌های معرفتی معیوب که تولیدی سراسر اشتباه به عنوان علم برای ما به ارمغان داشته، گاه به عنوان میراث عظیم و بزرگ معرفی می‌شود» (ص 14). او ضمن برشمردن نقاط مثبت در پرونده علمی تمدن اسلامی، محققان را به نقد جدی و عاری از خیالات، اوهام و تعصبات تمدن اسلامی بویژه در مقوله معرفت‌شناسی دعوت می‌کند.

 توجه به نگاه «ریزنگر و جزئی» و پرهیز از قرار گرفتن در قالب منازعات شرقی-غربی که از قرن بیستم مطرح شده و با تقسیم فرهنگ به دو عنوان غربی و شرقی، مسائل تمدن اسلامی از جمله مساله علم را با پیش فرض ها و قالب های از پیش تعیین شده تعریف کرده است نکته درخور توجهی است که نویسنده مورد نقد قرار می‌دهد: «هر فرهنگ و تمدنی ویژگی‌های خاص خود با اتکاء به منابع درونی، زایش‌های داخلی با تلفیق داشت‌های محلی خود دارد...اغلب کسانی که به این بحث‌ها از منظر نظریات کلان و تقسیم‌مدارانه تمدنی نگاه می‌کنند... حتی از عمومی‌ترین متن‌هایی که مسلمانان درباره علم، تاریخ آن، معیارها و نیز تجربه های پژوهشی عملی خود در این باب نوشته اند، غافل مانده‌اند» (ص14).

 در فصل اول «مفهوم دانش در تمدن اسلامی، مورد عجائب المخلوقات» جعفریان پرسش بسیار مهمی را مطرح می کند و آن علت انحطاط علم در تمدن اسلامی و در حوزه‌های مختلف علوم اعم از فیزیک و شیمی و پزشکی و نجوم و حتی طب و نیز علوم انسانی مانند تاریخ و جغرافیاست (ص19). او برای پاسخ به این سوال به معرفی و نقد کتاب چند دانشی عجائب المخلوقات نوشته محمد بن محمود بن احمد طوسی نویسنده قرن ششم هجری می‌پردازد. نفوذ افکار یونانی به عنوان نظرات حکما یا منجمان و تاثیر بیش از حد آن در تفکر جهان اسلام، نفوذ بنیادهای منطقی ارسطویی و بی توجهی آن به استقراء، اخبار دینی از جمله اخبار یهودی و بی اعتنایی به برهان و استدلال از دلایل انحطاط تمدن اسلامی در علوم تجربی، استدلالی و انسانی برشمرده می شود (صص40-41).

 توجه به مقوله علم در دوره میانه بی تردید با بررسی زندگی افراد برجسته در حوزه علم نمود جدی می یابد، بویژه آن که در این دوره بار تولید علم و دانایی بر دوش عالمان و اندیشمندان بوده است.  معرفی شخصیت های برجسته علمی همچون عمر بن بحر جاحظ  از دانشمندان معتزلی مذهب ( قرن 3)، علی بن حزم اندلسی (قرون 4 و 5) از مردان چند دانشی و نویسندگان عقل‌گرا و آزاد اندیش، ابوالحسن عامری از دانشمندان و وزیران (قرن 4)، محمد بن زکریای رازی از دانشمندان عقل‌گرا (قرون 3-4)، ابوحاتم رازی دانشمند اسماعیلی مذهب (قرون 3-4)، سید مرتضی از اندیشمندان شیعی مذهبی (قرن 4)، غزالی (قرون چهار و پنج)، ابن ساعد اندلسی (قرن 5) و ابن حزم اندلسی (قرن 5) از جمله کارهای برجسته این کتاب است.

 برخی از مقالات به بررسی کتاب‌های چند دانشی می پردازد که چشم انداز کلی وضعیت علمی و معرفتی عصر میانه را به دست می دهد که از میان می توان جدا از کتاب عجائب المخلوقات، به کتاب «نفائس الفنون فی عرایس العیون» از شمس‌الدین محمد بن محمود آملی (قرن8)، «البدء و التاریخ» مقدسی و رساله «انوار مشرقه» از آثار دوره صفوی اشاره کرد.

 در این مجموعه مقالات علاوه بر نقد آثار دوره میانه، نوشته‌هایی می‌پردازد که امروزه با نگاهی مطلق‌گرایانه از جایگاه برخی از علوم در دوره میانه ستایش می کند که از جمله آنها مقاله نقدی بر رساله «دفاع از طب سنتی» حداد عادل است.

 کتاب «مقالاتی درباره تاریخ علم» با طرح سوالات جدید در خصوص مقوله علم در تمدن اسلامی و نسبت آن با مفاهیم دیگر از جمله خرد، شبه علم و خرافات، و معرفی برخی از اشخاص و کتاب‌های برجسته در این خصوص گامی بلند در راه نقد درونی فرهنگ علم و تمدن اسلامی در قرون میانه بر‌می دارد.

مریم کمالی

خواندن 4860 دفعه آخرین ویرایش در دوشنبه, 27 مرداد 1393 00:34 یکشنبه, 26 مرداد 1393