پیوند ناگسستنی ادبیات و تاریخ در پژوهش‌های ایران‌شناسی

این مورد را ارزیابی کنید
(1 رای)

 دکتر محمد دهقانی یکی از اساتید و پژوهشگران برجسته ادبیات و تاریخ ایران در عصر میانه است. او سال‌ها در گروه ادبیات دانشگاه تهران به تدریس پرداخته است. از جمله کتاب‌های مهمی که او به نگارش درآورده است می توان به مجموعه شش‌گانه تاریخ و ادبیات ایران اشاره کرد که جلدهای بعدی آن به تدریج تالیف و منتشر خواهد شد. کتاب تاریخ بلعمی، حدیث خداوندی و بندگی درباره تاریخ بیهقی و شاهنامه ابومنصوری از جمله آثار این مجموعه است. دکتر دهقانی ترجمه‌های بسیار ارزشمندی نیز در کارنامه علمی خود دارد که از آن میان می توان به دو کتاب تاریخ اجتماعی ایران در عصر آل بویه و تاریخ‌نگاری فارسی (سامانیان، غزنویان و سلجوقیان) اشاره کرد. شما می توانید برای اطلاع بیشتر از آثار دکتر محمد دهقانی به تارنمای زیر مراجعه فرمایید: http://dmdehghani.ir

 جناب دکتر دهقانی باعث افتخار من است که با شما در خصوص ادبیات پارسی در عصر میانه گفتگویی داشته باشم. یکی از موضوعات بحث برانگیز در مطالعات ایران‌شناسی، تعیین دوره زمانی عصر میانه است. شما بر اساس تاریخ ادبیات پارسی چه دوره زمانی را تاریخ میانه ایران می‌دانید؟ برخی از پژوهشگران این دوره را به دو دوره پیش از مغول و پس از مغول تقسیم می‌کنند. نظر شما در این زمینه چیست؟

 اگر مقصودتان از عصر میانه همان قرون وسطا (Middle Ages) باشد که در غرب از حدود قرن چهارم و پنجم میلادی که امپراتوری روم مسیحی شد تا دوره رنسانس، یعنی قرن شانزدهم، به طول انجامید، باید بگویم که ما چنان دوره ای با همان مشخصات در تاریخ ادبیات خود نداریم. ادبیات فارسی، به گمان من، یک دورۀ آغازین دارد که شروع آن قرن چهارم هجری (دهم میلادی) و پایانش دو قرن بعد (آغاز قرن ششم) است. در این دوره ادبیات به واقعیت زندگی بسیار نزدیک است. لحن و زبان آن حماسیتر، تشبیهات و کنایات و استعاراتش ملموستر، و مضامین و موتیفهایش هم بسیار اجتماعیتر و نزدیکتر به مسائل واقعی زندگیاند. بعد وارد دورهای میشویم که میتوان از آن به دورۀ میانه تعبیر کرد. در این دوره پارادایم فکری در آثار ادبی تغیییر کلی میکند. بیان حماسی جای خود را به زبان و بیان عرفانی و تغزلی میدهد. تأکید بر اخلاق فردی، آن هم به معنی مذهبی و عرفانیاش، بیشتر میشود. تشبیهات و کنایات و استعارهها غامضتر و ناملموستر میشوند. قالبهای ادبی تنوع بیشتری می یابند و جنبۀ تربیتی و آموزشی بیشتری به خود می‌گیرند. دورۀ میانه دوره‌‌‌ای طولانی است و تا قرن سیزدهم هجری (نوزدهم میلادی) و آغاز سلطنت قاجار را در بر می‌گیرد. البته می‌شود آن را به دو بخش پیش از مغول و پس از آن تقسیم کرد و ویژگی‌هایی برای هر یک از این دو بخش قائل شد. لیکن از آغاز قرن نوزدهم میلادی ادبیات فارسی وارد دورۀ نوین یا عصر مدرن میشود و تقریباً همان ویژگی‌هایی را می‌یابد که در اروپای پس از رنسانس می‌بینیم. به عبارت بهتر رنسانس با یک تأخیر سیصد ساله وارد ایران و ادبیات فارسی می‌شود.

 شما در مجموعه کارهای بسیاری که انجام داده‌اید به پیوند دو رشته علمی ادبیات و تاریخ توجه داشته‌اید. به نظر شما حلقه‌های پیوند این دو علم در آثار دوره میانه ایران چیست؟

ادبیات و تاریخ چه در دورۀ میانه و چه در دوره‌های دیگر اصولاً از هم جدایی‌ناپذیرند. یکی از وجوه مهم ادبیات و شاید مهم‌ترین وجه آن روایت است. تاریخ هم دقیقاً نوعی روایت است با این تفاوت که مدعای خود را واقعی و رخ‌داده می‌داند اما ادبیات غالباً مدعی واقعیت نیست. روایت ادبی اغلب خیالی است. اما این روایت تخیلی از خلأ پدید نمی‌آید. پیشینه و زمینه دارد. با فضای زنده و تحول‌پذیر پیرامون خود، یعنی همان فضایی که تاریخ در آن جریان دارد، پیوسته در ارتباط و داد و ستد است. متن ادبی را اگر از این فضای زندۀ پیرامونی، یعنی فضای تاریخی، جدا کنیم و به صورت مجرد و مجزا به بررسی آن بپردازیم، یعنی همان کاری را بکنیم که فرمالیست‌ها و پیروان نقد نو و امثالهم انجام می‌دهند، البته نتایج درخور توجهی به دست می‌آوریم، اما درست مثل این است که جسد بی‌جانی را در اتاق تشریح تجزیه و تحلیل  کنیم تا ساختار فیزیولوژیک موجودی را که روزگاری جاندار و با محیط در پیوند بوده توضیح دهیم. من این کار را نمی‌پسندم. ترجیح می‌دهم متن ادبی را زنده و پوینده ببینم نه مرده و افتاده بر تختۀ تشریح ادبی، چنان که غالباً در کلاس‌های ادبیات می‌بینیم. این است که به سراغ تاریخ می‌روم و ادبیات را در پیوند با آن می‌بینم.

شما کار بسیار ارزشمندی در مورد تاریخ بلعمی انجام داده‌‌اید. همان طور که می‌دانید بحث‌های بسیاری در مورد تاریخ بلعمی و ارتباط آن با تاریخ طبری وجود دارد و این که آیا تاریخ بلعمی تنها ترجمه‌ای گزیده از تاریخ طبری است و یا هویت مستقل دارد و ترکیبی از ترجمه و تالیف است. نظر شما در این باره چیست؟

 

سپاسگزارم که از راه لطف صفت «ارزشمند» را دربارۀ کار من به کار می‌برید. ولی واقعیت این است که من نیز فقط روایت خود را از ادبیات فارسی بازگو می‌کنم. البته می‌کوشم که این روایت تا حد امکان فارغ از دیدگاه اعتقادی و ایدئولوژیک و مبتنی بر حداکثر شواهد و قرائن تاریخی و منطقی باشد. دربارۀ تاریخ بلعمی باید بگویم که به هیچ روی ترجمه‌ای از تاریخ طبری نیست. فقط از آن الهام گرفته است، اما به‌کلی ساز دیگری می‌زند. طبری نهایت سعی خود را کرده که تاریخ را اسلامی و عربی کند. همین جا بگویم که در ذهن مسلمانانی چون طبری (در واقع در ضمیر اکثر مسلمانان آن روزگارها) اسلام و عرب با هم برابر بوده-اند. بلعمی و همکارانش جزو آن اقلیتی هستند که برعکس طبری می‌خواهند تاریخ را اسلامی و ایرانی یا دست کم غیرعربی کنند. پس می‌بینید ما در این دو کتاب با دو موضع ایدئولوژیک طرفیم که از جهات مهمی مقابل یکدیگر قرار می‌گیرند.

 در کتاب شاهنامه ابومنصوری  شما به معرفی این اثر ارزشمند پرداخته‌اید. به نظر شما آیا می توان از دل این اثر یا شاهنامه دقیقی و فردوسی تاریخ ایران در عصر میانه را استخراج کرد؟

اگر باز مقصودتان از عصر میانه همان قرون وسطا باشد، باید بگویم نه، نمی‌توان. شاهنامه روایت آرمانی و آرزومندانۀ فردوسی ــ و امروزه باید بگوییم اکثر ایرانیان ــ از تاریخ تا روزگار خود فردوسی یعنی پایان قرن چهارم هجری (دهم میلادی) است. بخشی از آن با سایر منابع تاریخی مطابقت و حتا آنها را تکمیل می کند. اما در اصل یک اثر تاریخی نیست و فردوسی هم خود را داستان‌سرا می‌داند نه مورخ. به همین دلیل در همان آغاز شاهنامه لازم دانسته است این نکته را به خوانندگانش گوشزد کند که «تو این را دروغ و فسانه مدان!»، یعنی توجه دارد که دست کم عده‌ای از خوانندگانش ممکن است داستان‌های او را «دروغ و افسانه» به حساب آورند. در باب تاریخ فرهنگی و اجتماعی ایران البته مواد فراوانی را می‌شود از شاهنامه استخراج کرد، چنان که این استفاده را از هر متن غیر تاریخی دیگری هم می‌شود کرد. اما شاهنامه تاریخ به معنی عام کلمه نیست.

 در کتاب حدیث خداوندی و بندگی شما به طور مبسوط به شرح و توضیح اثر گرانقدر بیهقی پرداخته‌اید، کاری که در نوع خود بی‌نظیر است. می‌شود کمی درباره رویکرد خود در این اثر توضیح دهید؟ به نظر شما چرا جریان تاریخ‌نگاری که بیهقی پایه‌گذاری کرد در دوره‌های بعد تداوم پیدا نکرد؟

در این کتاب هم کوشیده‌ام دیدگاه ایدئولوژیک و غالباً ایران‌گرایانه و ناسیونالیستی برخی محققان را کنار بگذارم و نشان دهم که بیهقی خدمتگزار وفادار غزنویان و به‌ویژه سلطان مسعود غزنوی بوده است. او تاریخ بیهقی را به قصد خدمت به خاندان غزنوی نوشته است. ضمناً درست مثل طبری و برخلاف کسانی چون بلعمی و فردوسی عرب و اسلام را برابر می‌شمرد و دولت عرب را همان دولت اسلام می‌داند. گرایش و تعصب عجمی ندارد. برخلاف فردوسی، با نهایت دقت و وسواس می‌کوشد که تاریخ را از افسانه جدا کند و برایش مهم است که خواننده‌اش گزارش او را عین واقع بداند و به همان شکل، بدون هرگونه تأویل و تفسیری، باور کند. باید عرض کنم که بیهقی با همۀ توانایی‌اش پایه‌‌گذار هیچ جریانی در تاریخ‌‌نگاری ایرانی نیست، یعنی او شاگردانی و پیروانی نداشت که کار او را ادامه دهند و تکامل بخشند. شیوه‌‌اش در انحصار خودش باقی ماند و با مرگ او تقریباً از میان رفت. برجای ماندن همین مقدار از حاصل کار او را هم ما ایرانیان مدیون بخت خوش و دست بخشندۀ سرنوشتیم، والا قاعدتاً نباید چیزی از تاریخ بیهقی برجای می‌ماند. غزنویان خیلی زود عرصۀ تاریخ ایران را ترک کردند و جای خود را به دشمنان سرسختی چون سلجوقیان سپردند که قاعدتاً دوست نمی‌داشتند کتابی مثل تاریخ بیهقی، که در واقع ذکر مناقب خاندان غزنوی و یادآور عظمت آنها بود، اصلاً باقی بماند. تاریخ‌‌نگاری مستقل و فارغ از زور و ارادۀ اهل قدرت همیشه در جامعه‌‌ای مانند ایران امری متعذر و بلکه خطرناک بوده است. شیوۀ بیهقی در تاریخ‌‌نگاری متبوع طبع اهل قدرت نبود و به همین دلیل دوام نیاورد.

 ترجمه‌های بسیار ارزشمند در زمینه تاریخ و تاریخ‌نگاری در کارنامه علمی شما وجود دارد. تاریخ‌نگاری فارسی نوشته جولی اسکات میثمی از جمله این آثار مهم است که با تصحیحات و توضیحات دقیق شما همراه است. می‌شود کمی در مورد این اثر و نقاط قوت و ضعف آن توضیح دهید؟

نخستین نقطۀ قوت کار خانم میثمی این است که تاریخ‌‌نگاری فارسی را از دیدگاهی عینی و بی‌‌طرفانه بررسی کرده است. یعنی خواننده احساس نمی‌‌کند که او گرایش سیاسی یا عقیدتی ویژه‌‌ای دارد. دومین نقطۀ قوت کار ایشان این است که اطلاعات خود را بر حسب نظریه و طرح روشنی تنظیم می‌‌کند و تصویر و روایتی نسبتاً واضح و معنی‌‌دار از موضوع بررسی خود در اختیار ما می‌‌گذارد. سومین امتیاز کار این است که خانم میثمی جریان تاریخ‌‌نگاری ایران را با جریان‌‌های تاریخ‌‌نگاری اروپا مقایسه می‌‌کند و از طریق این مقایسه نکات تازه‌‌ای را هم در مورد تاریخ‌‌نگاری ایرانی و هم در مورد تاریخ‌‌نگاری غربی در اختیار خواننده می‌گذارد. اما ضعف عمدۀ کارش این است که گاهی در خوانش و ترجمۀ متون گرفتار سهل‌‌انگاری‌‌ها یا اشتباهات عجیبی شده است، که من فقط بعضی از آنها را در ذیل صفحات ترجمه یادآور شده‌‌ام. 

تاریخ اجتماعی ایران در عصر آل بویه نوشته پرویز روی متحده از کارهای بسیار مهمی است که شما با ترجمه‌ای متفاوت به جامعه علم تاریخ ایران معرفی کرده‌اید. چه انگیزه‌ای شما را به ترجمه این اثر برانگیخت؟

راستش را بخواهید خودم آن را برای ترجمه انتخاب نکردم. پیشنهاد ناشر بود. این کتاب سال‌‌ها پیش در مشهد ترجمه و منتشر شده بود. از این رو، اول نپذیرفتم که کتاب را دوباره ترجمه کنم. ولی بعد که کتاب را خواندم و با آن ترجمۀ پیشین مقایسه کردم، دیدم که هم کتاب بسیار عالی است و هم ترجمۀ مذکور متأسفانه حق مطلب را ادا نکرده است. تصمیم گرفتم پیشنهاد ناشر محترم را بپذیرم. تاریخ اجتماعی ایران در عصر آل بویه به این ترتیب ترجمه شد و باید بگویم الگوی بسیار خوبی است برای بررسی‌‌های اجتماعی و سیاسی در تاریخ ایران پس از اسلام. کاش آقای متحده این کار خود را در مورد دیگر دوره‌‌های تاریخ ایران هم ادامه می‌‌دادند.

 می‌شود بفرمایید چه کارهای تازه‌ای در دست کار دارید؟

فعلاً عمدۀ وقتم صرف پروژۀ تاریخ و ادبیات ایران می‌شود که شش عنوان آن تا کنون توسط نشر نی منتشر شده و اگر عمری باقی باشد مابقی هم در چند سال آینده نوشته و منتشر خواهد شد. کتاب‌‌هایی هم برای ترجمه در دست دارم. یکی از آنها کتاب دانش خطرناک نوشتۀ رابرت اروین است که موضوع اصلی‌‌اش تاریخ شرق‌‌شناسی است. کتاب بسیار جذابی است و خیلی عالی نوشته شده و من هم امیدوارم بتوانم در ترجمه حق مطلب را ادا کنم. ترجمۀ کتاب ان شاءالله سال آینده تمام خواهد شد و نشر ماهی قرار است آن را منتشر کند.

اگر در پایان نکته‌ای مانده است ممنون می‌شوم بفرمایید.

برای شما و همۀ دوستان جویای دانش و حقیقت آرزوی تندرستی و فیروزی دارم و باز هم از این که به کارهای کوچک من اهمیت می‌‌دهید و آنها را مطالعه می‌‌فرمایید سپاسگزارم.

از توجه و همراهی شما بسیار سپاسگزارم.

تنظیم مصاحبه: مریم کمالی

 Loyalty and Leadership in An Early Islamic Society  TARIKHeBALAMI ORIG 94 6 19

خواندن 3870 دفعه آخرین ویرایش در یکشنبه, 19 بهمن 1399 13:55 جمعه, 29 مرداد 1395